صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

ساقیا بی تکلف آر شراب

بین الا حباب تقسط الآداب

با شتاب آرمی درنگ مکن

که بود عمر درگذر به شتاب

ای که افسوی عمر رفته خوری

باقی عمر خویش را دریاب

قدر آب آن زمان شود معلوم

پیش ماهی که دور ماند از آب

هر دم آرم به یاد زلف بتان

بس بپیچم بخود شوم بی تاب

عشق باشد سه حرف و تفسیرش

درنگنجد بصد هزار کتاب

بسبب دل مبند و راهی جوی

از سبب بر مسبب الاسباب

دیده واکن که اندر این صحرا

مینماید تو را چو آب سراب

چون صغیر ار نجات میجوئی

رو ز درگاه هشت و چار متاب