صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

در روزگار چون گذرد روزگار ما

باقیست نقش کلک بدایع نگار ما

سرخوش به پیشه ئی و شعاریست هر کسی

گردیده عشق پیشه محبت شعار ما

ما را کجا زمانه فراموش می‌کند

برجاست تا ابد اثر بی شمار ما

بگذاشت هر کسی اثری را به یادگار

مدح علی و آل بود یادگار ما

با مهر مهر احمد و آلش هزار شکر

تصدیق کرده حق سند اعتبار ما

مردن جلال ما بفزاید که بعد مرک

پروانه ایست چرخ ز شمع مزار ما

عشق علی گرفته دل ما به اختیار

غم نیست گر بدست دل است اختیار ما

ما پیروان آل رسولیم و در دو کون

این پیروی بود سبب افتخار ما

تسکین قلب خود به ولای علی دهیم

اینست و بس قرار دل بی قرار ما

نه صحبت از کریم کنیم و نه از لئیم

شکر خدا به کار کسی نیست کار ما

وصاف اولیای خدائیم و بس به ما

آموخته است این عمل آموزگار ما

داریم انتظار ظهور ولی عصر

حق کاش آورد بسر این انتظار ما

با مهر خاندان چه غم از دشمنان صغیر

این دوستی خود آمده محکم حصار ما