صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در مدح شاه انس و جان مولی الموالی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

مظهر کبریا علی است علی

خالق ماسوی علی است علی

کبریائی یکی خجسته رداست

و اندرون ردا علی است علی

گر بری در سرای وحدت راه

بینی اندر سرا علی است علی

به لقاء الله ار که معتقدی

معنی آن لقا علی است علی

همه ذرات بر قضا محکوم

حکمران بر قضا علی است علی

با کسی کو طریق حق جوید

گو حق و حق نما علی است علی

هر کجا شد لوای حق بر پا

صاحب آن لوا علی است علی

جمله قرآن شنیدهٔی درباست

نقطه تحت با علی است علی

مقصد از قل کفی بدون سخن

در کلام خدا علی است علی

آنکه پوشید بر قد رعنا

خلعت انما علی است علی

یاور انبیا به سر و علن

سرور اولیا علی است علی

کشتی نوح را به بحر بلا

بخدا نا خدا علی است علی

آنکه بر او میان آتش برد

مر خلیل التجا علی است علی

آنکه از جان و دل ذبیح الله

گشت او را فدا علی است علی

آنکه از قعر چاه یوسف را

داد بر تخت جا علی است علی

موسی از غیب هر ندا بشنید

صاحب آن ندا علی است علی

آنکه از بهر او پدید آورد

اژد‌ها از عصا علی است علی

آنکه برد از زمین مسیحا را

به چهارم سما علی است علی

آنکه همدم به احمد مرسل

بود صبح و مسا علی است علی

دوش خضرم بگوش جان میگفت

عین آب بقا علی است علی

آنکه بر درگهش غلامانند

جمله شاه و گدا علی است علی

ملک و جن و انس را یکسر

رهبر و پیشوا علی است علی

به مه و مهر و ثابت و سیار

آنکه بخشد ضیا علی است علی

آنکه از خاک مقدمش زینت

جسته عرش علا علی است علی

یک بنا بیش نیست هر دو جهان

بانی آن بنا علی است علی

آنکه هر سال میکند تبدیل

فصل صیف و شتا علی است علی

غنچه را آنکه میکند خندان

از نسیم صبا علی است علی

آنکه در لاله‌زار بنماید

لاله را دلربا علی است علی

آنکه از لطف خویشتن سازد

سبزه را غمزدا علی است علی

بر سلونی به عرشه منبر

آنکه کرد ادعا علی است علی

آنکه فرمود من به ارض و سما

خالقم بر ملا علی است علی

آنکه از نور او صفا گیرد

دل اهل صفا علی است علی

کعبه و زمزم و دگر مشعر

رکن و خیف و منی علی است علی

میر مرحب شکاف عنتر کش

شاه خیبر گشا علی است علی

آنکه از پا فکند در میدان

صد چو عمر و دغا علی است علی

آنکه در عهد مهد سر تا دم

بر درید اژدها علی است علی

ای که دنبال آشنا گردی

بهترین آشنا علی است علی

ای که محبوب باوفا خواهی

کان مهر و وفا علی است علی

هر بلا را بنام او کن دفع

دافع هر بلا علی است علی

بهر هر درد خواه از او درمان

دردها را دوا علی است علی

بر مریضان ظاهر و باطن

آنکه بخشد شفا علی است علی

منبع لطف و قلزم احسان

بحر جود و سخا علی است علی

آنکه از یک نظر تواند کرد

خاک را کیمیا علی است علی

آنکه بد شاد از تفقد او

دل هر بینوا علی است علی

آنکه در عرصه جزا بدهد

نیک و بد را جزا علی است علی

آنکه در نامهٔ محبانش

نیست خط خطا علی است علی

دل باو دار و پس دعا میکن

سامع هر دعا علی است علی

رو باو آر و پس عطا میجوی

معطی هر عطا علی است علی

آنکه بهر مدیح او نبود

آخر و انتها علی است علی

آنکه مستغنی است حضرت او

از مدیح و ثنا علی است علی

آنکه در وصف او سخن بالطبع

میشود جانفزا علی است علی

آنکه بر من ز مرحمت داده است

نطق مدحت سرا علی است علی

آنکه هست اوسط و بود آخر

و آنکه بود ابتدا علی است علی

آنکه بر او بود امید صغیر

گفته‌ام بارها علی است علی