سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۷۰ - کمانگر

شوخ کمانگر من دل شد نشانه او

افتاد بر سر من سودای خانه او

در گوشه یی نشینم با قامت خمیده

سر سازم از رگ و پی رو در فسانه او