سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۴۱ - جامه باف

از غم آن جامه باف امروز خواهم شد هلاک

همچو ابریشم خرابم همچو ماکو سینه چاک

بر دکانش خویش را چون پار سنگ آویختم

از زبان شانه اش آمد صدا ما را چه باک