لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۶۵ - به شاهد لغت غلغلیج، بمعنی دغدغه یعنی آنکه پهلوی کسی را یا زیر کش بر انگشت بکاوی و بجنبانی تا بخندد

چو بینی آن خر بدبخت را ملامت نیست

که بر سکیزد چون من فرو سپوزم بیش

چنان بدانم من جای غلغلیجگهش

کجا بمالش اول فتد بخنده خریش