قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۲۹ - در مدح و طلب جامه

ای از کف تو هر گُرُسْنه سیر

وای هر زبر از همت تو زیر

اندر کف آزم همان چنان

که آهو بچه ای در دهان شیر

گر بد دلم و نیم سیر آز

شاید که تو سیری و «هم» دلیر

یک جامه دبیقی به من فرست

که عقل زبونست و آز چیر

ور زانکه ندانی که از چه رنگ

همچون من «و» تو سیر و نیم سیر