مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۲۴

آوازه گل در انجمن چیزی ماست

طفل است و دریده پیرهن چیزی ماست

خوی کرده و سرخ گشته و شرم زده

مشتی زر خورده در دهن چیزی ماست