جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

شهزاده نادر آن وحید همه شهر

کز عاطفتش به از شکر گردد زهر

مقصود وی است اینکه حکیمان گویند

انسان تمام نادر است اندر دهر