فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵

چه خواهد شد دو روزی جور کمتر می‌توان کردن

دو روزی با اسیران بلا سر می‌توان کردن

سرت گردم به رسم امتحان لطفی زیان می‌کن

اگر بهتر شود یک داغ دیگر می‌توان کردن

بگو قاصد از آن لب هر چه هم نشنیده‌ای با من

وگر آخر شود بازش مکرّر می‌توان کردن

ز دینم کرده‌ای بیگانه از یک لطف پنهانی

به لطف دیگرم یکباره کافر می‌توان کردن

تغافل پیشه کن فیّاض اگر رام خودش خواهی

به یک رم هر دو عالم را مسخّر می‌توان کردن