فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۲

چو گرد چند به دنبال کاروان گشتن

توان به بال و پر مصرعی جهان گشتن

مراد جلوة نازست از سهی قدّان

وگرنه گِرد سرِ سرو می‌توان گشتن

ترحّمی که به من کرده‌ای گناه تو نیست

که از تصرّف عشق است مهربان گشتن

ز پیریم چه غم اکنون که ممکن است مرا

رخ تو دیدن و بار دگر جوان گشتن

چه خوش نماست از آن تندخو مرا فیّاض

به گریه دیدن و خندیدن و روان گشتن