فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۲

دل را به سر زلف تو دلدار سپردیم

شادیم که این مهره به آن مار سپردیم

معماری ویرانه جز از سیل نیاید

معمورة دل را به غم یار سپردیم

آزاده‌دلان شور دل تنگ ندانند

این نغمه به مرغان گرفتار سپردیم

داغ غم پنهان تو در پرده نسازد

این گل به کله گوشة اظهار سپردیم

فیّاض شد آن شرط که دیگر نستانیم

آن روز که ما دیده به دیدار سپردیم