فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۱

شکر خدا که باز به امداد همّتم

جا داده عشق بر سر کوی ملامتم

پیغمبرم به شرع محبّت، به کتف من

باشد نشان سنگ تو مهر نبوّتم

اظهار شکوه از ستم دوست کافریست

ای لاله داغدار نرویی ز تربتم

آن شعله بین که با همه آغوش دشمنی

یک دم جدا نگشته ز آغوش حسرتم

فیّاض طعن خواری من بیش ازین مکن

خوارم ولیک خوار دیار محبّتم