قاصد بیغم کجا شرح ملالم میکند
نامه هم کی رفع وسواس خیالم میکند
پیکر کوه آب میگردد ز شرح درد من
کی تنک رویی چو کاغذ عرض حالم میکند
در میان حسرت و غم گه چو کوهم گه چو کاه
من ز غم مینالم و حسرت حلالم میکند
من که با یادش دمی هرگز نمیآیم به خویش
شوق بیطاقت چه تکلیف وصالم میکند!
آسمان فیّاض با کس در کهنسالی نکرد
آنچه با من طفل شوخ خردسالم میکند