فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

خم خانه جای صحبت اشراقیانه است

گو جام‌ها به خون فلاطون وضو کنند

هان پر کن از سبوی می ناب کاسه‌ای

زان پیشتر که کاسة سر را سبو کنند

خونم ز دیده باز ناستد مگر دمی

کاین زخم را به رشتة حسرت رفو کنند

از بیغمان کدورت خامی نمی‌رود

خود را به خون شعله اگر شست‌وشو کنند

تا پشت و روی کار مشخص کنند، کاش

روی ترا و آینه را روبرو کنند

بدخویی از طبیعت گردون نمی‌رود

تا آنکه اهل درد به این شیوه خو کنند

فیّاض وصل دوست به جان خواستی خموش

عشّاق این معامله کم آرزو کنند