عشق بازی جستجوی یار در دل کردنست
عمر خود را صرف در تحصیل حاصل کردنست
سهل باشد بر خود آسان کردن مشکل ولی
مشکل آسان را ز شغل عشق مشکل کردنست
گر کنی تقریر مطلبهای عالم علم نیست
مغز دانش صبر بر تقریر جاهل کردنست
خنده دزدیدذن به کنج لب در اثنای عتاب
شهد کوثر چاشنی گیر هلاهل کردنست
کیمیای دل به دست آوردن جنس است و بس
مهر با ناجنس رنج خویش باطل کردنست
راحتی کاسایش جنّت بلاگردان اوست
خواب خوش در سایه شمشیر قاتل کردنست