حسن محجوب ز نظّاره خطرها دارد
پردة شرم کتانست و نظر مهتاب است
یارب از قوّت بازوی که پرتو دارد؟
برق این تیشه که در کوه و کمر مهتاب است
غیر امّید زیان سود ندارد فیّاض
سفر ما که در او بیم خطر مهتاب است