فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

عُجْب در مستی ندارد هیچ فرقی با شراب

من نمی‌دانم چرا بدنام شد تنها شراب!

رندی و چندین رعونت شیخی و صدگونه عیب

چون شود هشیار کس! اینجا شراب آنجا شراب

بیخودی جاوید باید، عمر دنیا کوتهست

من نمی‌نوشم از آن در نشئة دنیا شراب

نیست در دلبستگی‌ها نشئه‌ای در باده هم

هست با وارستگی دنیا و مافیها شراب

چارة لغزیدن این ره عصای بیخودیست

هر کجا افتم ز دست عقل گویم: یا شراب