گر مستییی ز لعل بتان میکنیم ما
در مستی شراب نهان میکنیم ما
رسواترست نالة لب بستگانِ بیم
ما را خمش مکن که فغان میکنیم ما
طفل سرشک بر مژه فریاد میکند
ورنه ز شکوه منع زبان میکنیم ما
از یک نگاهِ لطف به تاراج رفتهایم
سودی که میکنیم زیان میکنیم ما
هر دم ز موج نالة گم گشته در سراغ
غمنامهها به دوست روان میکنیم ما
هرگز خلاف عجز و تنزّل نکردهایم
کاری که کردهایم همان میکنیم ما
فیّاض میشویم هلاک جفای دوست
آخر وفای خویش عیان میکنیم ما