فرزند من نبیره میمونی
ابلیس دیگر است نملعونی
اصرار کرده بر پدر آزاری
همچون امامزاده صابونی
آن را نصیبه از پدر آزردن
گر عمری آمد ویره افزونی
این دیو بدنژاد مرا یارب
چو نان کنی بحرمت بی چونی
گور ازمین گرفتن چون قارون
به تا مرا خزانه قارونی