ای صاحبی که خطبه دولت بنام تست
کوس شهنشهی زده بر طرف بام تست
جام جهان نمای دل تست و شاه را
اندر جهان نظر بنمودار جام تست
دلرا بجای جام نمودی بچشم شاه
تا شاه کامگار بدید آنچه کام تست
او کام دل ز مصلحت ملک خویش دید
این دل نمودن تو زعقل تمام تست
ترتیب ملک داشتن شاه شمس ملک
چون زر پخته از دل چون سیم خام تست
بی غل و غش وزیری سلطان شرق را
بی غل و غش بدین دو سبب احترام تست
نامی تری ز صاحب عباد و در جهان
سایر چو نام صاحب عباد نام تست
بر مسند وزارت و در محفل صدور
خیرالکلام اهل کفایت کلام تست
بی بار منتی و کرام و کبار را
گردن زبار منت در طوق وام تست
از جاه پادشاه جهان مالک الرقاب
هر خواجه ای که خواجه تر است آن غلام تست
دشمن نهاده دام که تا صید او شوی
ز اقبال شاه دام نهنده بدام تست
با دشمنان شاه الدالخصام باش
مندیش از آن کسی که الدالخضام تست
رامند خلق مرفلک تند را از آنک
دربند بندگی فلک تند رام تست
از دست جور دور فلک آن کسی امان
یابد که در حمایت و در اهتمام تست
حضرت ز عدل شاه چو دارالسلام شد
حاضر در او کسی است که اهل سلام تست
ننهد قدم بدین در دارالسلام در
هر کس که در عتاب شه و در ملام تست
تیغ قدر طغان خان زانست مستقیم
کش در دماغ وسوسه انتقام تست
نزد شه بلند مقامی قوی محل
حاشا که دیگری بمحل و مقام تست
ز اقبال شه سرای تو بیت الحرام شد
احرام اهل عقل به بیت الحرام تست
از کلک تست نصرت دین محمدی
گو بهر دفع خصم تو کلکم حسام تست
باد از حسام شاه چو کلک تو سر زده
آنرا که سر نه بهر زمین بوس گام تست
ای صاحبی که بر فلک آبگون هلال
در رشک نعل مرکب خرم خرام تست
شو بر فلک سوار ز همت که بر فلک
انجم ز بهر زینت زین و ستام تست
ملک جهان ز دولت تو بر نظام باد
با دست و کلک و لفظ که خور بر نظام تست
تا عام نام سال بود شهر نام ماه
اقبال را نظر بسوی شهر و عام تست
آن شهر و عام تو که درآمد خجسته باد
بر آنکه نیکخواه بود خاص و عام تست
احوال من قوام تو بر تو بیان کناد
زیرا وکیل محترم من قوام تست