بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - قطعه

قوام هیچ ندارد به دلمروت ورحم

گمانش اینکه خداوندگار درخواب است

نه آگه است و ندارد خبر ز کبر وغرور

که روزگار چو روداست وعمر چون آب است