سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۹

گیرم که غم هجر وصالم نخوری

نه نیز به چشم رحم در من نگری

این مایه توانی که بر دشمن و دوست

آبم نبری و پوستینم ندری