میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۵ - ترکیب بند

از خداگر دم زنی نامش علی است

ور ز احمد، ساقی جامش علی است

وز شریعت گر سرائی فاش گو

هر چه هست اکمال و انجامش علی است

وز سلوک و جذبه و راه طلب

دمزنی، آغاز و انجامش علی است

ور ز خضر جنت و باغ بهشت

خانه و سقف و در و بامش علی است

وز صلوه حج اگر جوئی مراد

مقصد از تحریم و احرامش علی است

ور ز مصحف گوئی و سر کتاب

راز حق از کهف و انعامش علی است

ور دم از توراه و انجیل و زبور

میزنی، آیات و احکامش علی است

وز پیام دوست با پیغمبران

گر زنی دم، بشر پیغامش علی است

وز درون صوفی صافی ضمیر

گر سرائی، وحی و الهامش علی است

وز دل آشفته عشاق اگر

بازجوئی، صبر و آرامش علی است

در حقیقت باطن و ظاهرهم اوست

در طریقت اول و آخر هم اوست

گر زنی از سریزدان دم علی است

ور سرائی از پیمبر هم علی است

ور ز اسم اعظم آرائی سخن

از همه اسماء حق، اعظم علی است

ور ز اسرار نبوت پی بری

اننیا از خاتم و آدم، علی است

آندمی کاندر تن آدم دمید

حضرت حق جان و دل، آن دم علی است

ور ز سر خاتم پیغمبران

میسرائی، نقش آن خاتم علی است

معجزات موسی عمران علی است

مبینات عیسی مریم علی است

هر چه میجوئی ز اسرار نهان

از علی جو، چونکه جام جم علی است

لیس یدعوا غیره اهل النهی

فاتقی خمرا فقل لی انها

شاد باش ای دل که پیر ما علی است

در دو عالم دستگیر ما علی است

این سخن از پیر درویشان جنید

میرسد ما را که پیر ما علی است

جام عشق از حوض کوثر خورده ایم

ساقی و خم و غدیر ما علی است

پنجه شیر فلک را بشکنیم

زانکه شاه شیر گیر ما علی است

گفت پیر که موسی را وزیر

بود اگر هارون، وزیر ما علی است

داد ما را دست حق تاج و سریر

صاحب تاج و سریر ما علی است