میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

هر چه در قرآن خدا فرموده از خمرو عسل

بود از لعل لب دلجوی تو ضرب المثل

زان بهشت نسیه، کش زاهد بفردا وعده داد

نقد وقت عارفان امروز شد نعم البدل

داستان حال شیخ و زاهد است ایدوستان

هر چه آمد در کتاب حق ز علم بی عمل

عهد پیر و کاخ میخانه است آن قصر مشید

کش نخواهی دید هرگز در همه گیتی خلل

دولت دنیا پرستان عاقبت بی دولتی است

گوش جان بگشا و بشنو هر دم الدنیا دول

العجل ایعاشقان کوی جانان، العجل

ملک دنیا سهل دان اله اعلی و اجل

شه بر آن نادان که از بیدانشی درتیه جهل

من و سلوی را بدل می‌خواهد از فوم و بصل