نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳ - خواجو فرماید

نرگس چشمت قبله مستان

تشنه لعلت باده پرستان

در جواب او

اطلس و کمخا باغ و گلستان

شده و والا شمع و شبستان

در چمن رخت آی که بینی

آب خشیشی گلشن کمسان

نرگس شهلا شرب گل اندام

نسترن و یاس روسی و کتان

دامن از ارمک گرچه کشیدم

آستیش دل برد بدستان

نور سرای عکس شهابی

زهره زهرا اختر تابان

گونه بیرم یا که خورست این

طلعت شمسی یا قمرست آن

گفته قاری کان بلباس است

خلق بدانند وقت زمستان