نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۸ - امیر خسرو فرماید

یارب که آن درخت گل از گلستان کیست

وان پسته شکر شکن از نقلدان کیست

در جواب او

باز این قماشهای نفیس ازدکان کیست

وین طرفه رختهای نواز جامه دان کیست

از پوشیم بتاب و ببندم ز پیش بند

تا آن ز بقچه که و این از میان کیست

بینید شده بر سر بیدق مخنثان

هیهات دست پیچ شما بادبان کیست

منعم هنوز کهنه نشد صوفش و فقیر

ده ده قدک دریده نگه کن زیان کیست

آنجامه اتو زده و آنصوف سر بمهر

اینجا نگر که داغ که آنجا نشان کیست

آن پیش شاخ شرب چه شوخست در نظر

گویندگان درخت گل از گلستان کیست

هر کس که دید معنی قاری درین لباس

پرسید کاین متاع نفیس ازدکان کیست