نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۵ - خواجه حافظ فرماید

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

در جواب او

قیچجی؟ بقچه رخت من و دستار کجاست

وان کلاه و کمرو موزه بلغار کجاست

روز پوشیدن رختست و بهار و صحرا

بر کسبون دار کجا استرر هوار کجاست

دارم از رخت معانی همه اجناس ولی

گوشناسنده بازار وخریدار کجاست

بیکی دلبر خیاط بفرمایم رخت

که برد جامه و بیند که کله وار کجاست

شاه اجناس بهاریست کتان اندر بار

چاک دامن شمط آید که در بار کجاست؟

من درین عقد عمایم سخنی سر بسته

دارم ای خواجه ولی محرم اسرار کجاست

طبع قاری چو عروسیست که دایم کوید

شرب کو تافته کو اطلس زرتار کجاست