منت ایزد را که خالی گشت و پاک
کفش اصفاهان ز ریگ شیرهای
از اجاق کامرانی در کرند
سرنگون گردید دیگ شیرهای
از نهیب ترک تاز خیل مرگ
در هزیمت شد چریک شیرهای
بهر وارث یک جهان نفرین و لعن
ماند بر جا مرده ریگ شیرهای
بخت کیهان جاودان بیدار باد
تا به خواب مرگ دیگ شیرهای
نامزد شد هر غذائی خاص را
پای تا سر دیگ دیگ شیرهای
اول و ثانی به حکم اتحاد
در جحیم آمد شریک شیرهای
سال مرگش را صفائی زد رقم
چاک آمد... خیک شیرهای