اقسام ظلم ها که در امکان خلق بود
امت به خاندان نبودت قضا نمود
زین مردم آنچه رفت بر احفاد مصطفی
با وصف کفر سر نزد از عاد یا ثمود
از مسلمین ناصبی این اهتمام رفت
بر نفی وی نخاست نصارا و نه یهود
آبش نداد جز دم خنجر که دیده آه
خیلی چنان بخیل و عداتی چنان عنود
شامی نکرده شرم دل از دشنه اش شکافت
کوفی نبرده رحم رگ از خنجرش گشود
هم سنگ خاک شد تنش از پایمال اسب
آن کآسمان به خاک جنابش برد سجود
عریان فتاد پیکر بی سر در آفتاب
آن را که سایبان خم گیسوی حور بود
از خاک پهنه زرد شد از خون جبهه سرخ
گلنار لب کش آمده بود از عطش کبود
از تیغ و نی درید چه دل های حق نگر
در خاک و خون طپید چه رخ های حق نمود
فرسوده شد به تیغ چه لب های لعل تاب
آلوده شد ز خاک چه خطهای مشک سود
حق در زمان اگر کند این قتل را قصاص
تا حشر خون رود به زمین صد چو زنده رود
باید عذاب نامتناهی جزای قوم
دور است این معامله از عرصه ی حدود
زین غم شکیب ماتمیان لحظه لحظه کاست
چندانکه ماتمش غم ما دمبدم فزود
تا جای بر غمش نشود تنگ جاودان
آثار شادی از دو جهان ماتمش زدود
کورانه هر که دعوی پرهیز می کند
خنجر به قصد خون خدا تیز می کند