صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

از لعل تو خون جگرم ماند به دل

وز دست رقیب پای امید به گل

گاهی گریم از تو و گه نالم از او

تا آه و سرشک را چه باشد حاصل