صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

یک نظر از دیده ی ماروت دید

صد اثر از جادوی هاروت دید

عقل خرد پیشه ی هشیار را

واله و زنجیری گیسوت دید

گردن صد رستم و سهراب را

سخره ی و سیلی خور بازوت دید

دیر و حرم را همه ز اسلام وکفر

سجده گر قبله ی ابروت دید

از نمکین لعل شکر پرورت

قوت روان در دم یاقوت دید

سینه ی عشاق وفا کیش را

سوخته ی نایره ی خوت دید

شادم از آن رو که غمش می خورم

دوست مرا لایق این قوت دید

پیر و جوان بنده و آزاد را

حلقه به گوش در هندوت دید

عقل صفایی صفت آغاز عمر

خویشتن از عشق تو فرتوت دید