رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

یار آمد و صد خدنگ در طرز نگاه

آراسته بهر قتلم از غمزه سپاه

مائیم و دلی شکسته آن هم بیمار

لا حول و لا قوة الا بالله