سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

ای مطلع خورشید زه پیرهنت

شب، درشکن طره ی عنبر شکنت

گفتی شب هجر توکنم روز وصال

دیدی که چو صبح اول آمد سخنت