سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

ای برده نسیم لطفت از روی گل آب

وی در چمن از شرم رخت گشته گل آب

بوی خوشم آرزوست، بفشان سر زلف

تا خاک عبیر گردد و آب گلاب