خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۹

گفتم که مکش گرد رخ آن خط سیاه

گفت از شب تیره روی کی تابد ماه

از عاج بیک زمان دو رخ بتراشم

گر زانک رخ سفید می خواهد شاه