خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۴۰

چشمم که مدام آن حسرت بارد

پیوسته کنار من چو دریا دارد

هر دم بنظاره ی رخت تشنه ترست

آری نمک آب تشنگی بیش آرد