سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸

صد بار رهی بیش به کوی تو شتافت

بویی ز گلستان وصال تو نیافت

دل نیست کز آتش فراق تو نتافت

دست تو قوی‌ترست بر نتوان تافت