سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲

اندر عقب دکان قصاب گویست

و آنجا ز سر غرقه به خونش گرویست

از خون شدن دل که می‌اندیشد

آنجا که هزار خون ناحق به جویست