خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۸

آن لحظه که سر مست من بی سر و پای

زان پرده سرا برون شدم پرده سرای

گفتم که ز پایه پای بر چرخ نهم

پایم بشد از جا و بماندم بر جای