خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۱

آنکس زختاست اصل و ابر و از چین

چون نافه شکم دریده باد از سرکین

چون شمع دمی در نفس باز پسین

یا رب منشیناد کسش بر بالین