خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۴

گفتم مگذر گفت ز پیشم بگذر

گفتم بنگر گفت که دیوانه نگر

گفتم هیچم گفت نمی ارزی هیچ

گفتم خاکم گفت که خاکت بر سر