خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۹

زلف بت من گفت که در دور قمر

مائیم کشیده ماه را در چنبر

خطّش ز کناره ئی برون آمد و گفت

بربسته دگر باشد و بر رسته دگر