خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹

امشب که ز چرخ بوی خون می آید

هر چند که می رود فزون می آید

صبحم مگر از شام نیامد بیرون

روزم مگر از سنگ برون می آید