خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰

دردا که شراب وصل ناخورده بماند

خون در تنم از درد دل افسرده بماند

پائی که بپشت پا زدی عالم را

از دست من شکسته آزرده بماند