خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۸۱

ای آنک برت ملک سلیمان با دست

در خیل تو سرو بنده ئی آزادست

گویند که مردان همه جائی افتند

دور از تو نگر که بنده چون افتادست