سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴

زان سوزد چشم تو زان ریزد آب

کاندر ابروت خفته بد مست و خراب

ابروی تو محراب و بسوزد به عذاب

هر مست که او بخسبد اندر محراب