افسر کرمانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

بادام دو چشم نیم مستت از من

مرجان دو لعل می پرستت از من

با چشم و لبت از تو قناعت نبود

سر تا به قدم هر آنچه هستت از من