جناب مولی الموالی را مشتاق فرخ دیدارم و بویه اندیش خجسته گفت و گزار.اگر چه تا این مدت باب مخاطبت بسته ماند و مفتاح مکاتبت شکسته، ولی چه باک ارتباط ارواح را بر اختلاط اشباح بیشی و پیشی است. در صورتیکه اغلب ابنای زمان خصومت پیش از دشمنی را فرض دانند اگر پیش از آشنائی راز اختصاص سرائیم، شاید از بابت فاتحه الفت اینقدر زحمت می دهم، که در محضر میمون والا که بهشتش لالاست و صد قامت از طوبی بالا، هر هنگام مقام افتد شرح ارادت ما طرح افکن و بر انفاذ دستخط و رجوع خدمتش مستدعی و محرم زی، ذریعت نامه مرا که رساله شوق و شکر است، ملحوظ انظار شریفش ساز، مراقب ومهیای اخذ جواب و نشر خطاب باش.
آقا محمد را که گماشته من و در نفس الامر مملوک سرکار اشرف است پاس اندیش زی، و به انصاف حمایت فرض دان، و رعایت فرض شناس. دوستان را که با مطاعیت خیلی کم و بسیار آسان است، آسوده و خوشدل توان داشت، مصرع: چیزی نخواستم که در آب و گل تو نیست. رسایل را که خوشتر وسایل انس است مترصدم.