یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۸۱

شد نگون رایت عباس علم دار حسین

بی علم دار و علم تا چه شود کار حسین

هستی یک دمه در ماتم یک دشت شهید

وای هنگام کم و انده بسیار حسین

ماتم فاطمه داغ حسن و سوک علی است

قتل اکبر دویمین احمد مختار حسین

خود چه دانی به مثل چهره به خون غرقه کیست

بر کران تا نکشی طره دستار حسین