شد نگون رایت عباس علم دار حسین
بی علم دار و علم تا چه شود کار حسین
هستی یک دمه در ماتم یک دشت شهید
وای هنگام کم و انده بسیار حسین
ماتم فاطمه داغ حسن و سوک علی است
قتل اکبر دویمین احمد مختار حسین
خود چه دانی به مثل چهره به خون غرقه کیست
بر کران تا نکشی طره دستار حسین